بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کَاشِفَ لَهُ إِلّا هُوَ، وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ، یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً، مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ، وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ، رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ، رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ.
محمودِ حسینی، نامی آشنا برای همه یا بیشتر ورزشکارای میبدی است. راستش رفته بودم چک حق احمه جواد را بدم که با جرثقیل برای موسسه خیریه ما کار کرده بود. از قضا گفت خونه محمود حسینی ام. گفتم منم خیلی وقته ندیدمش. سریع یه کم میوه خریدم مغازه طالبی و رفتم عیادت این معلولِ ورزشکار قدیمی و ورزش دوست فعلی
برای پیگیری مشکل مالکیت زمین های کشاورزی شرق میبد، با تعدادی کشاورز و حاج آقا ملا رفتیم دفتر آیت الله ناصری امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان یزد. البته قرار شد نامه درست و حسابی با مستندات بنویسیم و به دست حاج آغا ناصری برسونیم. توکل به خدا
واژه های قِسط» و عدل» به عنوان دو کلمه مترادف به جای یکدیگر قرار می گیرند و چون ترادف و هم معنا بودن این دو واژه شهرت دارد، غالباً در به کارگیری این دو، توجهی به تفاوت کاربرد آنها نمی شود. لکن گاهی کلمه قسط» در موردی به کار می رود که باید حقّ کسی را به طور شایسته و بایسته منظور داشت، ولی عدل» به معنای مساوات» است که در موارد خاص به کار می رود؛ مثلاً: کسی که به بازار می رود تا برای فرزندانش لباس تهیه کند، و طبق نیاز برای فرزند دو ساله و ده ساله و هجده ساله لباسهایی خریداری می کند، او اگر چه از حیث محبت با فرزندان عادلانه» (تساو) برخورد می نماید، ولی برای آنان لباس یک اندازه نمی خرد و یا نمی دوزد. بدون تردید لباس بچه دو ساله با هجده ساله مساوی نیست، ابراز محبت مساوی پدر نسبت به فرزندان با کلمه های عدل» و عدالت توصیف می شود و در مورد تفاوت لباس آنها کلمه قسط به کار می رود. همچنین اگر دو نفر یکی متهم و دیگری شاکی به محکمه مراجعه کنند، قاضی به اصطلاح رایج، هر دو را به یک چشم نگاه می کند (و به طور عادلانه و تساوی )، نوع برخورد، دادن فرصت اظهارنظر و دفاع از خود، همچنین مسائل دیگر را به طور تساوی منظور می دارد (مورد عدل )، ولی هنگامی که می خواهد حکم صادر کند، طبق موازین، یکی را روانه زندان و دیگری را آزاد می کند (مورد قسط ). در اینجا با توجّه به قضاوت قاضی، کلمه عدل» در مورد اول، و کلمه قسط» بیشتر در مورد دوم به کار می رود. البته کلمه قسط به معانی دیگر، از جمله: به معنای ظلم» نیز آمده است( وَأَمَّا ا لْقَسِطُونَ فَکَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ).** جن / 15.***
http://www.ghadeer.org/Book/2464/374830
امروز سه شنبه و ششم اسفند ۱۳۹۸ است.
جمعه گذشته انتخابات مجلس یازدهم تمام شد. خیل آرام و سالم و بی یا کم حاشیه.
ولی داشتم فکر می کردم چقدر این انتخابات به چغندر با برکت شبیه بود ! خیلی ! برای اینکه:
اونی می خواست رای بیاره، که آوُرد و حالا خوشحاله !
اونی که می خواست جناح اِصلاح طلب رای نیاره، که نیاورد و خوشحاله !
اونی که می خواست جبهه انقلاب رای بیاره، بالاخره یکی از دو بزرگوار رای آوُرد و خوشحاله !
اونی که می گفت خط قرمز من آقای فلانیه، طرف رای نیاورد و خوشحاله !
اونی که می خواست یک نیروی به نظر خودش تندرو نره تو مجلس، رای نیاورد و خوشحاله !
اونی که می خواست نمایندش دکتر باشه و نباشه، رای آورد و خوشحاله !
اونی که تمام تخم مرغ هاش رو تو یک سبد گذاشت، لطمه دید ولی باز هم وقتی دید که رقیب دور قبلش رای نیاورده، خوشحاله !
اونی که تو جلسه هفتگی دو بار نامزد برنده رو دعوت گرد و فرصت بیان دیدگاه بهش داد، خوشحاله !
و بالاخره اونی که از ما دوره و به دل های همه ما نزدیکه، وقتی حضور مردم میبد رو دید و آدمی که خودش می خواست رای آورد، خوشحاله ! .
چه شهر حاصلخیزی داریم ما، ماشالله !
( عبارت چعندر با برکت صرفا با ویژگی با برکت و عام المنفعه بودن است)
ننه های ما می گفتند اگر گربه دندونش خونی شدٍ ول کن معامله نیست، اون روزها
مادرهای ما تخم مرغ خونگی می گذاشتند زیر مرغ و چوری (جوجه) می شد.
درست تو همون ایام اوایل بهار گربه های ماده هم می زاییدند و برای شیر دادن به بچه هاشون می آمدند شکار جوجه! .
حالا اگر گربه ای راه و چاه خونه و محل جوحه ها رو پیدا می کرد و مزه ی یکی شون
هم زیر دندونش می رفت، منتظر بودیم فردا و فردا ها دوباره برگرده.
حالااین شده حکایت ویروس کرونا و احتمالا سازندگانش ! وقتی ببینه یا احتمالا
ببینند میشه به همین راحتی همه اقتصاد و دین و نوروز و سنت های مملکتی رو زد،
باید خودمون رو برای ورژن های بعدی امثال این ویروس آماده و آپ دیت کنیم !.
امروز نشست مشترک نمایندگان بنیاد طلوع کوثر کویر میبد؛ موسسه خیریه اباصالح(عج)؛ مرکز نیکوکاری لبخند انتظار و نماینده دفتر امام جمعه در خصوص تامین منابع تهیه ماسک؛ اقلام بهداشتی مبارزه با کرونا و بالاخره تامین وجه قربانی ( احتمالا شتر)تشکیل شد و مقرر شد شماره حساب مرکز نیکوکاری لبخندانتطار و برای جمع آوری وجه قربانی هم شماره کارت موسسه خیریه اباصالح (عج) به شماره ( 2870- 9950 - 7011 -6037 ) در بانک کشاورزی معرفی شد.
قرار ملاقات با استاندار وقت: مهدی زمانی قمی، خانه احزاب میبد، آقایان دهقانی فیروز آبادی، صدرالدینی، کمال بیکی، اکبر دهستانی، حسین زارعشاهی(پیشوایی)، رجایی فرماندار اسبق، علی امامی که عکاس هستند و در عکس تشریف ندارند و بنده. تاریخ عکس: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶. شب بود و استادار عجله داشتند بخاطر آب ورزنه و شکستن لوله ها و. جلسه دیگه ای داشتند ولی مفصل نشستند و جماعت هم مفصل سخن گفتند و شنیدند. صاحب کت قهوه ای پشت به دوربین، دکتر کمال بیکی ده آبادی هستند.
امروز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ بود و چهارم رمضان المبارک ۱۴۴۱. روز چهارشنبه. مهدی دایی دعوت کرد شب بریم هیئت علی اصغر علیه السلام و بعد نماز معرب و عشاء، افطار اونجا دورهمی.
اولش خیال کردم تخمِ خانم مرغ است و بعدش کاشف به عمل اومد که تخم مرغابی و اردک بود. بعلاوه ی نوشابه و چای تازه دم.
البته بعدش گفتند که رهبری، با سه شرط سهام عدالت رو آزاد کرده اند که خبر خوبی بود.
درباره این سایت